به وبلاگ سایت ویژه مسلمانان خوش آمديد

عضويت در وبلاگ
منوي اصلي
صفحه نخست
پست الکترونيک
آرشيو مطالب
فهرست مطالب وبلاگ
پروفایل
موضوعات
اضافات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 138
بازدید هفته : 192
بازدید ماه : 260
بازدید کل : 161429
تعداد مطالب : 113
تعداد نظرات : 56
تعداد آنلاین : 1

آخرین مطالب
طراح قالب

Template By: NazTarin.Com

تبلیغات

برترین آیین الهی و تنها دین مورد قبول در آخرت اسلام است

اسلام

هر كس غير از اسلام آيينى براى خود انتخاب كند از او پذيرفته نخواهد شد و در آخرت از زيانكاران است" (وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ) آل عمران آیه 85.جمله" يبتغ" از ماده" ابتغاء" به معنى تلاش و كوشش است كه هم در موارد شايسته و هم ناشايسته به كار مى‏رود و در هر مورد تابع قرائنى است كه در آن مورد وجود دارد.به اين ترتيب از مفهوم عام اسلام به عنوان يك اصل كلى كه همان تسليم در مقابل حق است به مفهوم خاص آن يعنى آيين اسلام منتقل مى‏شود كه نمونه كامل و اكمل آن است و مى‏گويد: امروز جز آيين اسلام از هيچ كس پذيرفته نيست و درعين احترام به همه اديان الهى برنامه امروز، اسلام است. همانگونه كه دانشجويان دوره دكترا در عين احترام به تمام دروسى كه در مقاطع مختلف تحصيلى مانند ابتدايى، راهنمايى و دبيرستان و دوره ليسانس خوانده‏اند تنها درسى را كه بايد دنبال كنند همان دروس سطح بالاى مقطع نهايى خودشان است و پرداختن به غير از آن جز زيان و خسران چيزى نخواهد داشت و آنها كه با تقليد نابجا و تعصب جاهلى و مسائل نژادى و خرافات خود ساخته پشت به اين آيين كنند بدون شك گرفتار زيان و خسران خواهند شد و جز تاسف و ندامت از سرمايه‏هاى عمر و حيات كه بر باد داده‏اند نتيجه‏اى نخواهند گرفت.

جمعى از مفسران گفته‏اند كه اين آيه در باره دوازده نفر از منافقان نازل شده كه اظهار ايمان كرده بودند و سپس مرتد شدند و از مدينه به مكه بازگشتند آيه نازل شد و به آنها اعلام كرد كه هر كس جز اسلام را بپذيرد زيانكار است در حديثى از پيامبر ص مى‏خوانيم كه فرمود: روز قيامت اعمال را يك به يك (در دادگاه الهى) مى‏آورند هر كدام خود را معرفى مى‏كند يكى مى‏گويد من نمازم، ديگرى مى‏گويد من روزه‏ام و ... و سپس اسلام را مى‏آورند و مى‏گويد: پروردگارا! تو سلامى و من اسلام، خداوند مى‏فرمايد: ... امروز به واسطه (مخالفت با) تو مؤاخذه مى‏كنم و به تو پاداش مى‏دهم. خداوند در كتابش مى‏فرمايد: وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ (1)

همچنین از وصف بهشت و بهشتیان در آیات قرآن ميتوان‌ به‌ خوبي‌ دريافت‌ كه‌ در آخرت سِلم‌ و مسالمت‌ و إسلام و تسليم‌ حكمفرماست‌، انكار و جُحود و استكبار در آنجا نيست‌، و كسي‌ كه‌ بدين‌ رذائل‌ متّصف‌ باشد بدانجا راه‌ ندارد. و دين‌ اسلام‌ كه‌ دين‌ تسليم‌ و سلامت‌ است‌ فقط‌ پذيرفته‌ است‌، و آنانكه‌ غير از اين‌ دين‌، ديني‌ براي‌ خود چه‌ آسماني‌ و چه‌ من‌درآوردي‌ اتّخاذ كنند، و يا صاحب‌ مذهب‌ و مكتبي‌ غير از اسلام‌ باشند، از آنان‌ قبول‌ نخواهد شد. ِانَّ الدِّينَ عِندَ اللَهِ الاْءسْلَـ'مُ. (آیه 19 سوره آل عمران) بدرستيكه‌ حقّاً دين‌ در نزد خداوند فقط‌ دين‌ اسلام‌ است‌.»

اختيار دين‌ و آئين‌، بطور دل‌ بخواه‌ نيست‌، و كسي‌ نمي‌تواند در اين‌ زمان‌ يهودي‌ و يا نصراني‌ گردد؛ دين‌ اسلام‌ ناسخ‌ اديان‌ است‌، و بر همه‌ واجب‌ است‌ كه‌ اين‌ دين‌ را كه‌ أكمل‌ و اتمّ شرايع‌ است‌ بپذيرند، و گرنه‌ زيانكار مي‌باشند. گذشته‌ از آنكه‌ دين‌ حضرت‌ موسي‌ و حضرت‌ عيسي‌ ـ علي‌ نبيّنا و آله‌ و عليهما السّلام‌ ـ بعد از زمان‌ آنها دستخوش‌ تصرّفات‌ و آراء و اهواء نفسانيّة‌ زمامداران‌ شده‌ و تورات و انجيل تحريف‌ گرديده‌ است‌. اصولاً بعد از اسلام‌ كه‌ متمّم‌ شرايع‌ و صراط‌ مستقيم‌ بسوي‌ خداست‌، و يگانه‌ خطّ مشي‌ بسوي‌ حقيقت‌، و قوي‌ترين‌ دستورات‌ براي‌ به‌ فعليّت‌ رسانيدن‌ كمالات‌ و استعدادهاي‌ بشري‌ را دارد، و براي‌ توحيد و عرفان‌ حضرت‌ احديّت‌ برنامة‌ اعلا را آورده‌ است‌؛ ديگر به‌ دنبال‌ راه‌هاي‌ ضعيف‌ و نارسا رفتن‌ غلط‌ است‌. و بنابراين‌ انسان‌ها بطور ناقص‌ از دنيا ميروند، و تمام‌ مراتب‌ استعداد وجودي‌ خود را به‌ فعليّت‌ نميرسانند، و تمام‌ راه‌ را بسوي‌ توحيد نمي‌توانند طي‌ كنند، و در اين‌ صورت‌ حتماً خاسر و زيانكار خواهند بود؛ خسران‌ و زياني‌ كه‌ ناشي‌ از نقصان‌ و امور عدمي‌ است‌. و در آخرت‌ كه‌ محلّ تجلّيات‌ نفس‌ و بروز و ظهور عالم‌ توحيد است‌، شكسته‌ و ناقص‌، و پژمرده‌ و افسرده‌ مي‌باشند، گرچه‌ به‌ دستورات‌ ديني‌ خود به‌ نحو اكمل‌ رفتار كرده‌ باشند.

معانی صحیح آیه لا اکراه فی الدین و بنابراين‌، از آية‌: اَ´ إِكْرَاهَ فِي‌ الدِّينِ قَد تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ. (آیه 256 سوره بقره . هيچ‌ اكراهي‌ در دين‌ نيست‌، زيرا به‌ تحقيق‌ راه‌ رشد از راه‌ گمراهي‌، روشن‌ و جدا شده‌ است.» نمي‌توان‌ استفاده‌ كرد كه‌ مردم‌ در انتخاب‌ دين‌ و مذهب‌ مختارند. زيرا اين‌ آيه‌ در مقام‌ بيان‌ اين است كه‌ بگويد: دين‌ و عقيدة‌ قلبي‌ يك‌ امر وجداني‌ است‌، و در آن‌ نمي‌توان‌ كسي‌ را مجبور كرد و اضطراراً به‌ ديني‌ در آورد. و بعد از آنكه‌ رشد و سعادت‌ از غيّ و گمراهي‌ شناخته‌ شد، خود مردم‌ بايد به‌ دنبال‌ رشد و كمال‌ بروند؛ امّا اينكه‌ مردم‌ در انتخاب‌ و اختيار دين‌ مختارند، چنين‌ نيست‌. مردم‌ از نقطة‌ نظر ظاهر و احكام‌ اجتماعي‌ و دستورات‌ اخلاقي‌ حتماً بايد دين‌ اسلام‌ را بپذيرند، و خود اين‌ پذيرش‌ رفته‌ رفته‌ دلهاي‌ آنها را هم‌ به‌ قبول‌ كمالات‌ معنوي‌ اين‌ دين‌ مي‌كشاند. خلاصه‌ و محصّل‌ مطلب‌ آنكه‌: اين‌ آيه‌ در مقام‌ بيان‌ حكايت‌ از حالات‌ قلبي‌ مردم‌ است‌ نه‌ در مقام‌ انشاء و اعطاء اختيار در عالم‌ ظاهر؛ و شاهد بر اين‌ مطلب‌ آنكه‌: علاوه‌ بر دو آيه‌اي‌ كه‌ أخيراً ذكر شد آياتي‌ ديگر در قرآن‌ كريم‌ داريم‌ كه‌ دلالت‌ دارند بر آنكه‌ فقط‌ دين‌ اسلام‌ در نزد خداوند مورد قبول‌ است‌، و هيچ‌ دين‌ و آئين‌ ديگري‌ پذيرفته‌ نيست‌.

مانند آيات‌ سورة‌ زخرف: يَـ'عِبَادِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَ لاَ´ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ * الَّذِينَ ءَامَنُوا بِـَايَـ'تِنَا وَ كَانُوا مُسْلِمِينَ * ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَ أَزْوَ ' جُكُمْ تُحْبَرُونَ * يُطَافُ عَلَيْهِم‌ بِصِحَافٍ مِن‌ ذَهَبٍ وَ أَكْوَابٍ وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الاْنفُسُ وَ تَلَذُّ الاْعْيُنُ وَ أَنتُمْ فِيهَا خَـ'لِدُونَ * وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي‌´ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ * لَكُمْ فِيهَا فَـ'كِهَةٌ كَثِيرَةٌ مِنْهَا تَأْكُلُونَ. (آیه 68 تا 73 سوره زخرف) اي‌ بندگان‌ من‌! در امروز هيچ‌ ترسي‌ و هيچ‌ غصّه‌اي‌ براي‌ شما نيست‌. آنانكه‌ به‌ آيات‌ من‌ ايمان‌ آوردند، و مسلمان‌ بودند. داخل‌شويد در بهشت‌، شما با جفت‌هايتان‌ شادكام‌ و مسرور باشيد. و براي‌ آنان‌ به‌ كاسه‌هائي‌ از طلا، و به‌ كوزه‌هائي‌، دور زنند و بگردانند. و در آن‌ بهشت‌ها از هر چيزي‌ كه‌ نفوس‌ بخواهند و اشتهاكنند، و ديدگانشان‌ از آن‌ لذّت‌ برد موجود است‌، و شما در اين‌ بهشت‌ها جاودانه‌ مي‌مانيد! و اينست‌ آن‌ بهشتي‌ كه‌ در پاداش‌ أعمالي‌ كه‌ در دنيا انجام‌ داده‌ايد، اينك‌ به‌ عنوان‌ وراثت‌ به‌ شما رسيده‌ است‌! از براي‌ شما در آن‌ بهشت‌ها ميوه‌هاي‌ بسياري‌ است‌ كه‌ از آنها ميخوريد!»

كلمة‌ اسلام‌ در اين‌ آيه‌ و در دو آية‌ قبل‌، خصوص‌ اسلام‌ مصطلح‌ است‌، نه‌ معناي‌ تسليم‌ واقعي‌. و اين‌ معناي‌ اسلام‌ در اصطلاح‌ قرآن‌ است‌؛ همچنانكه‌ ايمان‌، به‌ معناي‌ خصوص‌ ايمان‌ به‌ خدا و به‌ رسول‌ الله‌ است‌، نه‌ مطلق‌ ايمان‌. بهشت محل «مسلمان» و «مومن» و بنابراين‌، تمام‌ آيات‌ بسياري‌ كه‌ در قرآن‌ مجيد است‌، و بهشت‌ را از آنِ ايمان‌ آورندگان‌ و أعمال‌ نيكو بجا آورندگان‌ ميداند، مانند آية‌ سورة‌ بقره‌: وَالَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّـ'لِحَـ'تِ أُولَـئِكَ أَصْحَـ'بُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَـ'لِدُونَ. (آیه 82بقره بدرستيكه‌ آنانكه‌ ايمان‌ آورده‌اند، و اعمال‌ صالحه‌ انجام‌ داده‌اند، ايشانند فقط‌ اهل‌ بهشت‌ كه‌ در آن‌ جاودانه‌ زيست‌ مي‌كنند.» و مانند آية‌ سورة‌ مؤمن‌: وَ مَنْ عَمِلَ صَـ'لِحًا مِن‌ ذَكَرٍ أَوْ أُنثَي‌' وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَـ'´نءِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ. (قسمتی از آیه 40) و كسيكه‌ عمل‌ نيكو بجاي‌ آرد، خواه‌ مرد باشد و خواه‌ زن‌، و او مؤمن‌ باشد؛ پس‌ اين‌ جماعت‌ داخل‌ بهشت‌ مي‌شوند، و در آنجا بدون‌ حساب‌ روزي‌ ميخورند.» تمام‌ اين‌ آيات‌ با كثرت‌ آنها، راجع‌ به‌ خصوص‌ مسلمانان‌ و مؤمنان‌ است‌. چون‌ متبادر از لفظ‌ «مؤمن‌» در عرف‌ اسلام‌ و مسلمين‌ صدر اسلام‌، خصوص‌ ايمان‌ آورندگان‌ به‌ رسول‌ الله‌ و به‌ قرآن‌ كريم‌ است‌. و همچنانكه‌ در سورة‌ محمّد صلّي‌ الله‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمايد: وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّـ'لِحَـ'تِ وَ ءَامَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَي‌' مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِن‌ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّـَاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بَالَهُمْ. (آیه 2) و كسانيكه‌ ايمان‌ آوردند (ايمان‌ به‌ خداوند) و اعمال‌ صالحه‌ انجام‌ دادند، و ايمان‌ آوردند به‌ آنچه‌ بر محمّد نازل‌ شده‌ است‌، و آن‌ حقّ است‌ از جانب‌ پروردگارشان‌؛ خداوند گناهانشان‌ را مي‌آمرزد، و دل‌ آنها را براي‌ توحيد و عرفان‌ خود اصلاح‌ ميگرداند.»

و نيز مانند آياتي‌ كه‌ اهل‌ كتاب‌ را دعوت‌ به‌ إسلام‌ و ايمان‌ به‌ رسول‌ الله‌ و قرآن‌ ميكند، مانند آية‌ سورة‌ آل‌ عمران‌: وَ لَوْ ءَامَنَ أَهْلُ الْكِتَـ'بِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ. (قسمتی از آیه 110) و اگر اهل‌ كتاب‌ ايمان‌ بياورند، براي‌ آنها پسنديده‌ و نيكو است‌، و آنست‌ مورد اختيار.» و مانند آية‌ سورة‌ مائده‌: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَـ'بِ ءَامَنُوا وَاتَّقَوْا لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّـَاتِهِمْ وَ لاَدْخَلْنَـ'هُمْ جَنَّـ'تِ النَّعِيمِ. (آیه 65 و اگر هر آينه‌ اهل‌ كتاب‌ ايمان‌ بياورند و تقوي‌ پيشه‌ سازند، ما حتماً از گناهانشان‌ در ميگذريم‌ و آنان‌ را در بهشت‌هاي‌ نعيم‌ وارد مي‌سازيم‌.» و واضح‌ است‌ كه‌ اگر پذيرش‌ دين‌ حضرت‌ موسي‌ و حضرت‌ عيسي كافي‌ بود، ديگر معني‌ نداشت‌ خداوند اهل‌ كتاب‌ را امر به‌ پذيرش‌ اسلام‌ و ايمان‌ بِمَا نُزِّلَ عَلَي‌' مُحَمَّدٍ بنمايد، و آنان‌ را سرزنش‌ كند كه‌ گفتارشان‌ كه‌ ميگويند: يهوديّت‌ و نصرانيّت‌ موجب‌ دخول‌ در بهشت‌ است‌، كلامي‌ گزاف‌ است‌، و فقط‌ اسلام‌ كه‌ عبارت‌ است‌ از تسليم‌ شدنِ وجهة‌ باطني‌ در مقابل‌ خداوند و نيكوكار بودن‌، موجب‌ ثبات‌ اجر در نزد خداوند و رهائي‌ از هر گونه‌ ترس‌ و اندوه‌ است‌.

شرط ورود به بهشت ایمان باطنی است نه ایمان ظاهری وَ قَالُوا لَن‌ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن‌ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَـ'رَي‌' تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَـ'نَكُمْ إِن‌ كُنتُمْ صَـ'دِقِينَ * بَلَي‌' مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ و لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ و ´ أَجْرُهُ و عِندَ رَبِّهِ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ. (آیه 111 و 112 سوره بقره) يهودي‌ها ميگويند: داخل‌ در بهشت‌ نمي‌شود مگر كسيكه‌ يهودي‌ باشد، و مسيحيان‌ ميگويند: داخل‌ در بهشت‌ نمي‌شود مگر كسي‌ كه‌ نصراني‌ باشد. اين‌ است‌ آرزوها و افكارشان‌! بگو اي‌ پيامبر: اگر شما راست‌ ميگوئيد، دليل‌ و برهان‌ خود را بر اين‌ مدّعي‌ اقامه‌ كنيد. آري‌ كسيكه‌ اسلام‌ بياورد، و وجهة‌ باطني‌ خود را در مقابل‌ خداوند تسليم‌ كند و او مُحسن‌ باشد، اجرش‌ در نزد پروردگار اوست‌، و اين‌ جماعت‌ هيچگونه‌ ترس‌ و اندوهي‌ نخواهند داشت‌.» و بر همين‌ نهج‌ دو آيه‌ در قرآن‌ كريم‌ داريم‌ كه‌ دلالت‌ دارند بر اينكه‌ ايمان‌ ظاهري‌ به‌ درد نمي‌خورد، و ناميده‌ شدن‌ به‌ اسم‌ مسلمان‌ و مؤمن‌ اثري‌ ندارد؛ فقط‌ ميزان‌ و ملاك‌ سعادت‌ و رهائي‌ جستن‌ از اندوه‌ و خوف‌، ايمان‌ حقيقي‌ است‌. اوّل‌: در سورة‌ مائده‌: إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ الصَّـ'بِـُونَ وَ النَّصَـ'رَي‌' مَنْ ءَامَنَ بِاللَهِ وَ الْيَوْمِ ا لاْ خِرِ وَ عَمِلَ صَـ'لِحًا فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ. (آیه 69) آن‌ كسانيكه‌ ايمان‌ آورده‌اند، و آن‌ كسانيكه‌ يهودي‌ هستند، و ستاره‌پرستان‌، و نصاري‌؛ هر كس‌ به‌ خدا و روز قيامت‌ ايمان‌ بياورد و عمل‌ صالح‌ انجام‌ دهد، پس‌ براي‌ آنان‌ هيچگونه‌ ترسي‌ و اندوهي‌ نيست‌.»

دوّم‌: در سورة‌ بقره‌: انَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ النَّصَـ'رَي‌' وَ الصَّـ'بِـِينَ مَنْ ءَامَنَ بِاللَهِ وَ الْيَوْمِ ا لاْ خِرِ وَ عَمِلَ صَـ'لِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ. (آیه 62) آن‌ كسانيكه‌ ايمان‌ آورده‌اند، و آن‌ كساني‌ كه‌ يهودي‌ هستند، و نصاري‌، و ستاره‌پرستان‌؛ هر كس‌ به‌ خدا و روز قيامت‌ ايمان‌ بياورد و عمل‌ صالح‌ انجام‌ دهد، پس‌ پاداش‌ آنان‌ در نزد پروردگار آنهاست‌، و هيچگونه‌ ترسي‌ و اندوهي‌ براي‌ آنها نيست‌.» اين‌ دو آيه‌، در مقام‌ بيان‌ آنستكه‌ روشن‌ كند: در روز قيامت‌ ايمان‌ واقعي‌ مثمر ثمر است‌، و مجرّد نامگذاري‌ و خود را مؤمن‌ ناميدن‌ و يا يهودي‌ و نصراني‌ و صابئي‌ خواندن‌، ملاك‌ نَجاح‌ و رستگاري‌ نيست‌. فلهذا با آنكه‌ مؤمنان‌ را ذكر كرده‌ است‌، تكرار مي‌فرمايد: مَنْ ءَامَنَ بِاللَهِ وَالْيَوْمِ ا لاْ خِرِ ، يعني‌ ايمان‌ واقعي‌ و حقيقي‌. و بنابراين‌ مجرّد گرايش‌ به‌ گروهي‌ پيدا كردن‌، و خود را از اهل‌ ملّت‌ و نِحلتي‌ دانستن‌ و به‌ نام‌ مخصوصي‌ ناميده‌ شدن‌، موجب‌ عاقبت‌ به‌ خيري‌ و رستگاري‌ نمي‌شود؛ بلكه‌ ايمان‌ حقيقي‌ به‌ خدا و روز بازپسين‌ و كردار نيكو لازم‌ است‌.

و بر اين‌ اصل‌، نفرموده‌ است‌: مَن‌ ءَامَنَ مِنْهُمْ بِاللَهِ وَالْيَوْمِ ا لاْ خِرِ كه‌ ضمير «مِنْهُمْ» را به‌ اسماء سابقه‌ ارجاع‌ دهد، و الاّ همان‌ توهّم‌ مي‌آمد؛ و فرموده‌ است‌: مَنْ ءَامَنَ بِاللَهِ وَ الْيَوْمِ ا لاْ خِرِ تا جملة‌ سابق‌ را قطع‌ كند، و با جملة‌ مُستأنفه‌اي‌ بيان‌ يك‌ حقيقت‌ و واقعيّتي‌ را بنمايد. و معلوم‌ است‌ كه‌ مؤمنان‌ نيز نبايد به‌ نام‌ ايمان‌ اكتفا كنند، و بايد دنبال‌ ايمان‌ واقعي‌ بروند، و الاّ زيانكار مي‌باشند. و هر فرد از افراد انسان‌ ـ بدون‌ استثناء ـ ايمان‌ به‌ خدا و روز قيامت‌ داشته‌ باشد و ايمانش‌ واقعي‌ باشد و كارش‌ نيكو باشد، رستگار است‌. و از جملة‌ أعمال‌ نيكو، تفحّص‌ و تجسّس‌ از حقيقت‌ اديان‌ و ايمان‌ به‌ رسول‌ الله‌ است‌، كه‌ در اينصورت‌ بر فرض‌ وصول‌، مؤمن‌ و مسلمان‌ واقعي‌ شده‌، و بر فرض‌ عدم‌ وصول‌ جزء مستضعفان‌ و يا ملحق‌ به‌ آنها محسوب‌ و مورد رحمت‌ خدا واقع‌ مي‌شوند. و محصّل‌ كلام‌ آنستكه‌: بعد از آنكه‌ محقّق‌ است‌ كه‌ دين‌ مقدّس‌ اسلام‌، أكمل‌ و افضل‌ و اشرف‌ اديان‌ است‌، و بهتر و مستقيم‌تر و راحت‌تر و وسيعتر افراد بشر را به‌ سعادت‌ ميرساند؛ عقلاً و شرعاً و فطرةً واجب‌ و لازم‌ است‌ كه‌ دست‌ از اديان‌ و آئين‌ها و مذهب‌ها و مكتب‌هاي‌ ديگر برداشته‌ و در تحت‌ اين‌ شريعت‌ غرّاء در آيند، و الاّ در عاقبت‌ كار، خسران‌ و زيان‌ مشهود است‌. حال‌ اگر كسي‌ در جستجوي‌ حقيقت‌ كوتاهي‌ نكرد، و براي‌ او بواسطة‌ دور بودن‌ از محيط‌ علم‌ و ايمان‌ و پرورش‌ در خانة‌ جاهليّت‌، چنين‌ يقين‌ حاصل‌ شد كه‌ دين‌ حضرت‌ موسي‌ و يا حضرت‌ عيسي‌ علي‌ نبيّنا و آله‌ و عليهما السّلام‌ در اين‌ زمان‌ هم‌ كافي‌ و مكفي‌ است‌؛ اگر حقّاً ايمان‌ به‌ خدا و روز جزا داشته‌ باشد، و طبق‌ نواميس‌ و احكام‌ عقليّه‌ و شريعت‌ خود، به‌ اعمال‌ صالحه‌ دست‌ زند و از ظلم‌ و ستم‌ و تجاوز به‌ حقوق‌ اجتناب‌ ورزد؛ اينچنين‌ كسي‌ جزء مستضعفان‌ و يا مُلحَق‌ به‌ آنها و يا جزء مُرْجَوْنَ لاِمْرِ اللَهِ محسوب‌، و البتّه‌ مورد مؤاخذه‌ قرار نمي‌گيرد، گر چه‌ مقام‌ و درجة‌ مسلمان‌ و مؤمن‌ را هم‌ نخواهد داشت‌. و بر همين‌ اساس‌ است‌ كه‌ عامّه‌ در صورتيكه‌ بغض‌ اهل‌ بيت‌ را در دل‌ نداشته‌ باشند، ولي‌ حقّانيّت‌ و ولايت‌ حقّة‌ حقيقيّة‌ الهيّة‌ حضرت‌ مولي‌ الكونين‌ و إمام‌ الثّقلين‌ عليّ بن‌ أبي‌طالب‌ عليه‌ السّلام‌ هم‌ بر آنان‌ به‌ ثبوت‌ نپيوسته‌ باشد؛ از در هشتم‌ بهشت‌ وارد آن‌ مي‌شوند، و طبعاً با واردين‌ از سائر درها از نقطة‌ نظر مقام‌ و منزلت‌ تفاوت‌ دارند.

[+] نوشته شده توسط مسلمان در چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, در ساعت 22:10 | |
اسلام عصاره آئین همه انبیاست

دعوت اسلام به توحيد دعوت تازه‏اى نيست، دعوت تمام پيامبران اولو العزم است، نه تنها اصل توحيد بلكه تمام اصول دعوت انبيا در مسائل بنيادى در همه اديان آسمانى يكى بوده است.مى‏فرمايد:" خداوند آئينى را براى شما تشريع كرد كه به نخستين پيامبر اولو العزم نوح توصيه كرده بوده" (شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحا سوره ًشوری 13)." همچنين آنچه را بر تو وحى فرستاديم، و ابراهيم و موسى و عيسى را به آن سفارش كرديم" (وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‏ وَ عِيسى‏).

و به اين ترتيب آنچه در شرايع همه انبيا بوده و در شريعت تو است و" آنچه خوبان همه دارند تو تنها دارى"! تعبير" من الدين" نشان مى‏دهد كه هماهنگى شرايع آسمانى تنها در مساله توحيد و يا اصول عقائد نيست، بلكه مجموعه دين الهى از نظر اساس و ريشه همه جا يكى است، هر چند تكامل جامعه انسانى ايجاب مى‏كند كه تشريعات و قوانين فرعى هماهنگ با تكامل انسانها رو به تكامل رود تا به حد نهايى و خاتم اديان رسد.به همين دليل در آيات ديگر قرآن شواهد فراوانى وجود دارد كه نشان مى‏دهد اصول كلى عقائد و قوانين و وظايف در همه اديان يكسان بوده. مثلا در شرح حال بسيارى از انبيا در قرآن مجيد مى‏خوانيم كه نخستين دعوتشان اين بود يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ اعراف 59، 65، 73، 85 هود- 50، 61، 84 كه به ترتيب در مورد نوح، هود، صالح، شعيب آمده است‏و در جاى ديگر مى‏خوانيم وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ:" ما در هر امتى رسولى را فرستاديم تا به مردم بگويند خداوند يگانه را پرستش كنيد".انذار به رستاخيز نيز در دعوت بسيارى از انبيا آمده است (انعام 130، اعراف 59، شعراء 135، طه 15، مريم 31).موسى و عيسى و شعيب ع از نماز سخن مى‏گويند (طه 14، مريم 31 هود 87) ابراهيم دعوت به حج مى‏كند (حج 27).و روزه در همه اقوام پيشين بوده است (بقره 183).لذا در دنباله آيه به عنوان يك دستور كلى به همه اين پيامبران بزرگ مى‏افزايد:" به همه آنها توصيه كرديم كه دين را برپا داريد و در آن تفرقه ايجاد نكنيد" (أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ).

توصيه به دو امر مهم: نخست برپا داشتن آئين خدا در همه زمينه‏ها (نه تنها عمل كردن بلكه اقامه و احياى آن). دوم پرهيز از بلاى بزرگ، يعنى تفرقه و نفاق در دين.و به دنبال آن مى‏افزايد:" هر چند اين دعوت شما، بر مشركان سخت گران است" (كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ).آنها بر اثر جهل و تعصب ساليان دراز آن چنان به شرك و بت پرستى خو گرفته‏اند و در اعماق وجودشان حلول كرده كه دعوت به توحيد مايه وحشت آنها است، بعلاوه در شرك منافع نامشروع سران مشركان محفوظ است، در حالى كه‏توحيد مايه قيام مستضعفان مى‏گردد و جلو هواپرستيها و مظالم آنها را مى‏گيرد.ولى با اين حال همانگونه كه گزينش پيامبران به دست خدا است، هدايت مردم نيز به دست او است" خداوند هر كس را بخواهد بر مى‏گزيند، و كسى را كه به سوى او باز گردد هدايت مى‏كند" (اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ). در اين آيه نكته‏هايى است كه بايد به آن توجه داشت:

1-" شرع" از ماده" شرع" (بر وزن زرع) در اصل به معنى راه روشن است، راه ورود به نهرها را نيز" شريعه" مى‏گويند، سپس اين كلمه در مورد اديان الهى و شرايع آسمانى به كار رفته، چرا كه راه روشن سعادت در آن است، و طريق وصول به آب حيات ايمان و تقوى و صلح و عدالت است.و از آنجا كه آب مايه پاكيزگى و طهارت و حيات است اين واژه تناسب روشنى با آئين الهى كه از نظر معنوى همين كارها را با روح و جان انسان و جامعه انسانيت مى‏كند دارد.

2- در اين آيه تنها به پنج تن از پيامبران خدا اشاره شده (نوح و ابراهيم و موسى عيسى و محمد ص) چرا كه پيامبران اولو العزم يعنى صاحبان دين و آئين جديد تنها اين پنج تن هستند، و در حقيقت آيه اشاره‏اى است به انحصار پيامبران صاحب شريعت در اين پنج نفر.

3- در آغاز از نوح ياد شده، چرا كه نخستين شريعت يعنى آئينى كه داراى همه گونه قوانين عبادى و اجتماعى بود از او آغاز گشت و پيامبران پيش از او برنامه و دستورات محدودى داشتند. و به همين دليل در قرآن و روايات اسلامى سخنى از كتب آسمانى قبل از نوح نيامده است.

4- قابل توجه اينكه در ذكر اين پنج تن نخست از نوح ع سخن به ميان آمده، سپس از پيامبر اسلام ص و بعد از ابراهيم ع و موسى ع و عيسى ع اين ترتيب بندى به خاطر اين است كه نوح به خاطر آغازگر بودنش در آغاز قرار گرفته، و پيامبر اسلام ص بخاطر عظمتش بلافاصله بعد از او و ديگران به ترتيب زمان ظهور بعد از آنها.

5- اين نكته نيز قابل توجه است كه در مورد پيامبر اسلام ص تعبير به اوحينا اليك (وحى بر تو فرستاديم) مى‏كند، اما در باره سايرين تعبير به" توصيه" شده است، شايد اين تفاوت تعبير براى اهميت اسلام نسبت به ساير اديان آسمانى است.

6- در پايان آيه، در مورد چگونگى گزينش پيامبران تعبير به" من يشاء" (هر كس را بخواهد) كه اشاره سر بسته‏اى است به شايستگيهاى وجودى رسولان الهى.اما در مورد امتها تعبير به" من ينيب" (كسى كه به سوى خدا بازگردد، و از گناه توبه كند و از در اطاعت در آيد) تا معيار هدايت الهى و شرايط آن براى همگان روشن گردد و راه وصول به درياى رحمتش را بيابند.در حديث قدسى آمده است:من تقرب منى شبرا تقربت منه ذراعا و من أتانى يمشى، اتيته هرولة:" كسى كه يك وجب به سوى من آيد من يك ذراع به سوى او مى‏روم، و كسى كه آهسته به سوى من بيايد من شتابان به سوى او مى‏روم"!

از آنجا كه يكى از دو ركن دعوت انبياى اولو العزم عدم تفرقه در دين است و مطمئنا همه آنها روى اين مساله تبليغ كردند، اين سؤال پيش مى‏آيد پس سرچشمه اينهمه اختلافات مذهبى از كجا است؟آيه بعد به پاسخ اين سؤال پرداخته، سرچشمه اصلى اختلافات دينى را چنين بيان مى‏كند:" آنها راه تفرقه را پيش نگرفتند مگر بعد از آنكه اتمام حجت بر آنها شد، و علم و آگاهى كافى به آنها رسيد، و اين تفرقه جويى به خاطر حب دنيا و رياست و ظلم و حسد و عداوت بود" (وَ ما تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ).آرى دنيا پرستان ستمگر، و حسودان كينه‏توز، در برابر آئين يكپارچه انبيا قيام كردند، و هر گروهى را به راهى نمودند، تا پايه‏هاى رياست خود را تقويت كنند، و منافع دنياى خويش را تامين نمايند، و حسادتها و عداوتهاى خود را با مؤمنان راستين و مكتب انبيا آشكار سازند، ولى تمام اينها بعد از اتمام حجت بود.به اين ترتيب سرچشمه اختلافهاى مذهبى جهل و بيخبرى نبود، بلكه بغى و ظلم و انحراف از حق و اعمال نظرهاى شخصى بود." دانشمندان دنيا طلب" و" عوامهاى متعصب و كينه‏توز" دست به دست هم دادند و اين اختلافات را بنيان نهادند.اين آيه پاسخ روشنى است به آنها كه مى‏گويند مذهب در ميان بشر ايجاد اختلاف كرده، و خونريزيهاى فراوانى در طول تاريخ ببار آورده است، زيرا اگر دقت شود مذهب هميشه عامل وحدت و يكپارچگى در محيط خود بوده (همانگونه كه در مورد اسلام و قبايل حجاز و حتى اقوام خارج از جزيره عرب تحقق يافت و به اختلافات پايان و امت واحدى ساخت).ولى سياستهاى استعمارى در ميان مردم تفرقه ايجاد كرد، به اختلافات دامن زد، و مايه خونريزى شد، افزودن سليقه‏هاى شخصى و تحميل آن بر مذاهب آسمانى خود يك عامل بزرگ ديگر تفرقه بود كه آنهم از" بغى" مايه مى‏گرفت.

" بغى" به گونه‏اى كه در ريشه اصلى لغوى آن ذكر كرده‏اند" درخواست تجاوز و انحراف از خط ميانه و تمايل به افراط و تفريط" است، خواه به اين درخواست جامه عمل پوشيده شود يا نه، گاه در كميت چيزى است، و گاه در كيفيت، و به همين مناسبت غالبا به معنى ظلم و ستم به كار مى‏رود.گاهى نيز به معنى هر گونه" طلب و تقاضا" هر چند امر خوب و شايسته‏اى باشد آمده است.لذا" راغب" در" مفردات"" بغى" را به دو شعبه تقسيم مى‏كند شعبه" ممدوح" و" مذموم" كه اولى تجاوز از حد عدالت و رسيدن به احسان و ايثار، و تجاوز از واجبات و رسيدن به مستحبات است، و دومى تجاوز از حق و تمايل به باطل است.سپس قرآن مى‏افزايد:" اگر فرمانى از سوى پروردگار تو صادر نشده بود كه آنها تا سر آمد معينى زنده و آزاد باشند خداوند در ميان آنها داورى مى‏كرد"، طرفداران باطل را نابود مى‏ساخت و پيروان حق را پيروز" (وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ).

آرى دنيا سراى آزمون و پرورش و تكامل است، و اين بدون آزادى عمل امكان پذير نيست، اين فرمان تكوينى خداوند است كه از آغاز خلقت انسان بوده و دگرگونى در آن راه ندارد، اين طبيعت زندگى دنيا است، ولى از امتيازات سراى آخرت حل تمام اين اختلافات و رسيدن انسانيت به يكپارچگى كامل است لذا از قيامت تعبير به" يوم الفصل" شده است.و در آخرين جمله به توضيح حال كسانى مى‏پردازد كه بعد از اين گروه بر سر كار آمدند، گروهى كه عهد پيامبران را درك نكردند، و زمانى چشم گشودند كه نفاق‏افكنان و تفرقه‏اندازان فضاى جامعه بشريت را با اعمال شيطنت‏آميز خود تيره و تار كرده بودند، و آنها نتوانستند به خوبى حق را دريابند. مى‏فرمايد:" كسانى كه بعد از آنها وارثان كتب آسمانى شدند از آن در شك و ترديدند، شكى توام با بدبينى و سوء ظن"! (وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ) در حقيقت معنى" ريب" اين قيد را نيز ذكر كرده‏اند: به شكى گفته مى‏شود كه سرانجام بعد پرده از روى آن برداشته شود و به حقيقت تبديل گردد، شايد اين امر اشاره به ظهور پيامبر اسلام ص با دلائل روشن باشد كه آثار شك و ريب را از دلهاى حق‏طلبان زدود.

[+] نوشته شده توسط مسلمان در چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, در ساعت 21:54 | |

درباره وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم خوش آمدید به وبلاگ من خوش آمدید.
آرشيو
بهمن 1392
آبان 1392
تير 1392
دی 1391
آبان 1391
مهر 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
اسفند 1390
بهمن 1390
مهر 1390
شهريور 1390
تير 1390
ارديبهشت 1390
اسفند 1389
بهمن 1389
مهر 1389
شهريور 1389
مرداد 1389
آمار
روز بخير كاربر مهمان!
آمار بازديدها:
افراد آنلاين:
تعداد بازديدها:

مدير سایت :
مسلمان
لينكستان
به وبلاگ تمام شیعیان جهان خوش آمدید.*****
سنگر دفاع از آرمانها
پایگاه شهید سلطانی
واقعیت چیز دیگری ست..
تنها پناه
وبسایت مذهبی به همراه نوحه و شعر های مذهبی
محیی
یا مصور
نوچوان ها و جوان ها بیان تو
وبلاگ ویژه ی متولدین دهه 70
هیئت بیت الاحزان الزهرا
تبیان سبز
سایت من - حتما بیاید تو
پایتخت ورزش
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک 
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان 
بهترین وبلاگ مذهبی -امیرحسین   و آدرس http://amirmazhabi.loxblog.com/ لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. متشکرم.





فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com


لينكدوني

عشق
اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
پاسخگویی به سوالات دینی
سایت من
حجاب
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس

آرشيو پيوندهاي روزانه


CopyRight| 2009 , amirmazhabi.LoxBlog.com , All Rights Reserved
Powered By Blogfa | Template By: LoxBlog.Com